خلاصه داستان: داستان افرادی که هر کدام به نوعی در زندگی خود مشکل بزرگی دارند و برای جبران آن وارد بازی مرموزی می شوند که فقط یک برنده با جایزه ۴۰ میلیون دلاری خواهد داشت...
خلاصه داستان: در آیندهای نزدیک که فرزندآوری بهشدت کنترل میشود، ارزیابی هفتروزهی یک زوج برای بهدست آوردن حق بچهدار شدن، به کابوسی روانی تبدیل میشود.
خلاصه داستان: دهه ی 1930 مأموران اطلاعاتی به باستان شناس و ماجراجوی امریکایی، «ایندیانا جونز» (فورد) می گویند که «هیتلر» در پی یافتن صندوق مقدس گم شده است تا از آن برای مقاصد سلطه جویانه اش استفاده کند. آنان از «جونز» می خواهند تا صندوق را پیدا کند و به امریکا بیاورد.
خلاصه داستان: کوئین و پدرش به تازگی به امید شروعی تازه به شهر آرام کِتِل اسپرینگز نقل مکان کردهاند و در حالی که شهر از بحران ها و خرابی های زیادی رنج می برد، دلقکی ظاهر می شود...
خلاصه داستان: فیلم در مورد مردی میانسالی به نام لستر برنهام (کوین اسپیسی) است که در یک مجله تبلیغاتی مطلب مینویسد. همسر وی کارولین (آنت بنینگ) نام دارد. آنها به هیچ وجه زندگی خوبی ندارند و روابطشان مدت هاست رو به سردی نهاده و تنها عامل حفظ خانواده آنها دخترشان جینی است.
خلاصه داستان: در دل دنیای خلافکاران لندن، سه بازیگر بداهه پرداز توسط پلیس برای یک عملیات مخفی استخدام میشوند. ماموریت آنها این است که با تکنیک «بله، و…» راه خود را به درون یک باند تبهکار باز کنند.
خلاصه داستان: در سالهاى جنگ جهانى اول در كشور تومانیا، سربازى به نام « چارلى » ( چاپلین ) بر اثر سانحه ى سقوط هواپیما حافظه اش را از دست میدهد. او وقتى چشم باز میكند خود را در یك آسایشگاه روانى میابد و پس از مدتى كه طى آن حاكمیت كشور به دست دیكتاتورى به نام « هینكل » ( چاپلین ) افتاده، از آن جا مرخص میشود…