خلاصه داستان: «جان» (آلکس پتیفر) ظاهرا نوجوانی معمولی هست که مانند دیگر همسن و سالانش به مدرسه می رود. اما جان نه یک نوجوان معمولی، بلکه یک بیگانه فضایی است که از سیاره ای به نام «ماگادور» گریخته و به زمین پناهنده شده است. او در واقع چهارمین نفر از 9 نفری (که اصطلاحا به آنها ماگادوریان می گویند) است که از این سیاره خارج شده و به زمین آمده...
خلاصه داستان: این فیلم نشان می دهد که دو ستاره ی تنیس، ونوس و سرنا ویلیامز، چگونه به موقعیتی که اکنون در آن حضور دارند، رسیدند و مربی گری پدرشان، ریچارد ویلیامز، چه نقشی در این روند داشته است.
خلاصه داستان: همزمان با فرودو و سم که با کمک گالوم دغلباز در آستانه نزدیکی به موردور هستند، یاران پراکنده در برابر حامی جدید سارون، "سارومان"، و ایل های وحشی اش از آیزنگارد ایستادگی می کنند.
خلاصه داستان: یک بازیکن حرفه ای بیس بال (دنزل واشینگتن) و البته سیاه پوست که بازنشته شده است، اکنون به عنوان رفتگر مشغول به کار است تا از پس مخارج خانواده و شرایط سخت زندگی بر آید. پسر او به فوتبال علاقه مند شده و قصد دارد به عنوان بازیکن در تیم کالج شرکت کند، سر ناسازگاری پدر و پسر بر سر این مسئله شدت گرفته است...
خلاصه داستان: داستان چهار قهرمان با قدرتهای فرابشری که باید با زندگی جدیدشان وفق پیدا کنند و از زمین در برابر خدایی کیهانی بهنام گالاکتوس و قاصدش، موجسوار نقرهای، محافظت کنند.
خلاصه داستان: مایک به نپال سفر میکند تا خاکستر برادر مرحومش را در کوه اورست پخش کند. در آنجا، مایک و راهنمای کوهستانیاش با مزدورهایی در یک اتوبوس توریستی روبرو میشوند و مجبور میشوند برای نجات خود...
خلاصه داستان: «سام» یک دانش آموز دبیرستانی است که پدرش به مناسبت فارغ التحصیلی برای او یک اتومبیل کامروی دست دوم خریده است. سام از این موضوع بسیار خوشحال است اما در ادامه متوجه می شود اتومبیل او در واقع یک روبات تغییر شکل دهنده به نام «بامبلی» است که به یک گونه از روباتهای فرا زمینی به اسم «اتوبوت» تعلق دارد...
خلاصه داستان: اوو ، یک بازنشسته مبهم و منزوی که روزهای خود را صرف اجرای قوانین انجمن بلوک می کند و به دیدن قبر همسرش می پردازد ، سرانجام همانطور که یک دوستی بعید با همسایگان جدید و پرتحرک خود ایجاد می شود ، از زندگی خودداری کرد.
خلاصه داستان: سوپرمن باید میراث بیگانه کریپتون خود را با تربیت انسانی خود به عنوان خبرنگار کلارک کنت آشتی دهد. او به عنوان تجسم حقیقت ، عدالت و راه انسان به زودی خود را در دنیایی پیدا می کند که اینها را به عنوان پیرمرد تلقی می کند.