خلاصه داستان: شرلوک هولمز که حالا با پروندهای خطرناک دست و پنجه نرم میکند، دختری بهنام آملیا نیز پس از قتل مادرش که به دنبال پدرش میگردد، به شرلوک ملحق میشود تا برخلاف اختلافاتشان، پرونده را حل کنند...
خلاصه داستان: داستان درباره پسری است به نام جان کانر که در آینده فرمانده گروه مقاومت می شود و جنگ علیه ماشین ها را پیروز می شود بخاطر همین ماشین ها یک ربات نابودگر را به گذشته می فرستند تا قبل از بزرگ شدن جان کانر اورا بکشند در همین میان جان کانر که از این موضوع با خبر می شود رباتی به گذشته می فرستد تا از خودش مراقبت کند و...
خلاصه داستان: لوک اسکای واکر با یک شوالیه جدی، یک خلبان خودسر، یک ووکی و دو دروید به نیروهای خود می پیوندد تا کهکشان را از ایستگاه نبرد ویرانگر جهان امپراتوری نجات دهد، در حالی که تلاش می کند شاهزاده خانم لیا را از اسرارآمیز دارت نجات دهد...
خلاصه داستان: در سال ۱۹۸۵ مارتی مک فلای جوان ، نزد دکتر امت براون ، یک مخترع دیوانه می رود که می خواهد ماشین زمانی را که ساخته ، آزمایش کند. ماشین زمان به کار می افتد ، ولی براون توسط چند خلافکار کشته می شود و مارتی با ماشین زمان فرار می کند و به سال ۱۹۵۵ می رود و…
خلاصه داستان: مادری تنها با رخدادهای تلخ و پیاپی روبرو میشود که او را به مسیری پیشبینینشده سوق میدهد، جایی که ناخواسته درگیر موقعیتی میشود که هرگز تصورش را نمیکرد. حالا او...
خلاصه داستان: داستان درباره گروهی از سربازان آمریکایی در جنگ جهانی دوم است، زمانی که ساحل نرماندی تحت اشغال آلمان هاست. آمریکا به این ساحل حمله می کند و این نبرد به یکی از بزرگترین نبرد های تاریخ مبدل می شود و سرباز های زیادی در آن کشته می شوند در میان کشته شدکان سه برادر از خانواده رایان وجود دارد. زمانی که نامه مادر آنها به دست فرمانده ارتش می رسد که او چهار فرزند دارد و حالا که تنها یکی از آنها زنده مانده نمی خواهد آخرین فرزند خود را نیز از دست دهد فرمانده ارتش دستور می دهد تا گروهی از افراد به پشت جبهه آلمان ها بروند و آخرین فرزند خانواده رایان را برگردانند و...
خلاصه داستان: داستان فیلم مربوط به دکتر روانشناسی است که با استفاده از علم روانشناسی میتواند محیط اطراف خود و انسانهای آن را تحت تأثیر قرار دهد و خیلی راحت بر آنها مسلط شود. کم تر کسی میتوانست جلوی او طاقت بیاورد وی علی رغم کارهایش فردی آزادی خواه بود و میخواست مانند بقیه انسانها زندگی کند ولی پلیس مسئله را بسیار خطرناک دانسته بود و سعی میکرد وی را در زندانهای امنیتی نگهداری کند . وی به خون خواری نیز معروف شده و در مواردی به کندن پوست صورت، جویدن گردن و رگهای قربانی نیز دست میزد.