خلاصه داستان: ۹۷ سال پیش، یک فاجعه ی هسته ای، سیاره ی زمین و تمدن رو نابود کرد. تنها بازماندگان، ۴۰۰ نفر از ۱۲ ایستگاه فضایی بین المللی بودند که در آن زمان، در مدار زمین قرار داشتند. سه نسل در فضا متولد شدند و حالا تعداد بازماندگان ۴۰۰۰ نفر شده است، منابع غذایی شان در “کشتیِ” رو به مرگ آنها در حال تمام شدن است [ کشتی به این ۱۲ ایستگاهی گفته میشود که حالا به یکدیگر متصل شده و هدفشان زنده نگه داشتن بازماندگاه است ]. رهبران این کشتی قوانین ظالمانه ای را وضع کرده اند مانند مجازات های سنگین و کنترل کردن جمعیت با زور و خشونت...
خلاصه داستان: میراندا ولز یک بیوه جوان کارگر است که تلاش می کند سه فرزند خود را به تنهایی بزرگ دهد. اما زندگی به همین راحتی نیست و زندگیشان دست خوش بالا و پایین هایی میشود و با ورود یک شخص به این خانواده همه چیز عوض میشود...
خلاصه داستان: دانشمندان متوجه میشوند که برخورد تکههای یک ستارهی دنبالهدار در روزهای آتی به احتمال زیاد باعث انقراض بشریت خواهد شد و تنها راه نجات از این مهلکه پناهبردن به گروهی از پناهگاههای زیرزمینی واقع در گرینلند است. این فیلم ماجرای جان گریتی را دنبال میکند که بههمراه همسرش آلیسون و پسر کم سنوسالش نیتن سفری را برای بقا آغاز میکنند و برای یافتن یک سرپناه امن تمام تلاش خود را به کار میگیرند. در میان اخبار دلهرهآوری که از نابودی شهرهای مختلف بر اثر برخورد قطعات ستارهی دنبالهدار به گوش میرسد...
خلاصه داستان: آلیس در سرزمین مرزی یک مجموعه بر پایهٔ مانگایی با همین نام اثر هارو آسو است. گروهی از جوانان بزهکار را دنبال میکند که در توکیو خالی از سکنه رها شدهاند و در آنجا مجبور به رقابت در بازیهای خطرناک هستند.
خلاصه داستان: جوانی به نام “جاش” که زندگی بسیار خسته کننده ای دارد و زمانی که کار نمی کند، زمان زیادی را صرف بازی های ویدئویی می کند. زمانی که تمام دنیا در یک بازی کم آورنده اند و فکر می کنند قابل شکست دادن نیست، او این بازی را شکست می دهد و در آن پیروز می شود. پس از شکست این بازی، افرادی مرموز از آینده ظاهر می شوند. آن ها باعث شده اند تا دنیا را خطری بزرگ تهدید کند و تنها کسی که آن را می تواند نجات دهد، “جاش” است. “جاش” با استفاده از سفر در زمان، تیمی حرفه ای برای نجات زمین آماده می کند و داستان سریال آغاز می شود…
خلاصه داستان: تسا و هاردین بعد از شروع جنجالی رابطهشان، سعی دارند جدیتر به مسیرشان ادامه دهند. اما پس از افشا شدن گذشتهی پر از راز هاردین، تسا خود را کنار میکشد. هاردین میداند که بزرگترین اشتباه زندگیاش را انجام دادهاست اما آیا میتواند برای عشقاش خود را تغییر دهد؟