خلاصه داستان: ۹۷ سال پیش، یک فاجعه ی هسته ای، سیاره ی زمین و تمدن رو نابود کرد. تنها بازماندگان، ۴۰۰ نفر از ۱۲ ایستگاه فضایی بین المللی بودند که در آن زمان، در مدار زمین قرار داشتند. سه نسل در فضا متولد شدند و حالا تعداد بازماندگان ۴۰۰۰ نفر شده است، منابع غذایی شان در “کشتیِ” رو به مرگ آنها در حال تمام شدن است [ کشتی به این ۱۲ ایستگاهی گفته میشود که حالا به یکدیگر متصل شده و هدفشان زنده نگه داشتن بازماندگاه است ]. رهبران این کشتی قوانین ظالمانه ای را وضع کرده اند مانند مجازات های سنگین و کنترل کردن جمعیت با زور و خشونت...
خلاصه داستان: سریال شرلوک یک مجموعهٔ تلویزیونی بریتانیایی است که اقتباسی بهروز شده از داستانهای کارآگاهی شرلوک هولمز اثر آرتور کانن دویل است. داستان سریال در لندن کنونی رخ میدهد و ماجراهای کارآگاه مشاور، شرلوک هولمز (بندیکت کامبربچ) را نشان میدهد که به همراه دوست نزدیک و همخانهاش دکتر جان واتسون (مارتین فریمن) در حل پروندههای تبهکاری به اسکاتلندیارد مشاوره میدهد. در مسیر پرونده افرادی همچون بازرس لستراد (روپرت گراوس) و مالی هوپر (لوئیز بریلی) نیز به آنها کمک میکنند.
خلاصه داستان: داستان مادری مجرد بهنام مورگان که در اداره پلیس بهعنوان نظافتچی شاغل است و به لطف هوش بسیار بالایی که دارد، میتواند هنگام مرتب کردن مدارک، به پلیس در پروندهها کمک کند...
خلاصه داستان: داستان سریال در زمانی رخ می دهد که انسان ها زندگی خود را با روبات هایی به نام Synths برای خدمت رسانی به اشتراک گذاشته اند. در این جامعه پدری سخت کوش روباتی دست دوم جهت تمیز کردن و چیدمان منزل میخرد، اما انگار این روبات رازی پنهان را در خود دارد...
خلاصه داستان: این سریال که بر اساس رمانی نوشته جان گریشام در سال ۱۹۹۵ ساخته شده، داستان وکیل جوانی را دنبال میکند که خود را در دام شرکت خطرناکی که او را استخدام کرده، میبیند.
خلاصه داستان: داستان سریال بر روی گروهی از افراد متمرکز است که تاریخ تولدشان یکی می باشد و به صورت تصادفی زندگیشان در راه های مختلف به هم گره می خورد. جک و ربکا زوج جوانی هستند که در پترزبورگ منتظر به دنیا آمدن سهقلویشان می باشند. کوین بازیگر موفق و خوشتیپ تلویزیون می باشد که از زندگی مجردی خسته شده است. رندال نیز تاجری است که در کودکی پدرش او را در یک ایستگاه آتش نشانی رها کرده بود و اکنون دارای یک همسر و دو دختر است…
خلاصه داستان: داستان سریال درباره ی دختری به نام الینا گیلبرت است که به تازگی والدینش را در تصادف رانندگی از دست داده و در اثر این واقعه اشتیاق و نشاطش را هم به زندگی از دست میدهد. استفن یک خون آشام هست، او فردی با وجدان هستش که هنوز انسانیتش را از دست نداده، به انسان ها علاقه منده و از خون حیوانات تغذیه می کند، اما برادرش دیمن که کینه ی شدیدی هم از استفن به دل دارد، هدفی غیر از آزار برادرش ندارد و برای جان انسان ها هم کوچک ترین ارزشی قائل نیست و...