خلاصه داستان: «مرگ با آذرخش» داستان واقعی رئیس جمهور ایالات متحده، جیمز گارفیلد، و یکی از طرفدارانش، چارلز گیتو، که او را ترور کرد، را به تصویر میکشد.
خلاصه داستان: ۹۷ سال پیش، یک فاجعه ی هسته ای، سیاره ی زمین و تمدن رو نابود کرد. تنها بازماندگان، ۴۰۰ نفر از ۱۲ ایستگاه فضایی بین المللی بودند که در آن زمان، در مدار زمین قرار داشتند. سه نسل در فضا متولد شدند و حالا تعداد بازماندگان ۴۰۰۰ نفر شده است، منابع غذایی شان در “کشتیِ” رو به مرگ آنها در حال تمام شدن است [ کشتی به این ۱۲ ایستگاهی گفته میشود که حالا به یکدیگر متصل شده و هدفشان زنده نگه داشتن بازماندگاه است ]. رهبران این کشتی قوانین ظالمانه ای را وضع کرده اند مانند مجازات های سنگین و کنترل کردن جمعیت با زور و خشونت...
خلاصه داستان: داستان دربارهی «تئا»، مأمور تازهوارد سازمان اطلاعات است که مأموریت دارد به صورت مخفی، وارد دنیای خشن و زیرزمینی جنایتکاری شود که مدتی طولانی از دست مأموران فرار کرده است. او با هویت جدیدی زندگی میکند و باید با «اَشلی»، دوستدختر رئیس شبکهی تبهکاران، رابطهای نزدیک برقرار کند تا به اطلاعات حیاتی دست یابد. اما هرچه تئا به اَشلی نزدیکتر میشود و واقعیت تلخ زندگی او در تار و پود قدرت و جنایت «میران» را میبیند، شک و تردید در دلش شکل میگیرد که آیا هنوز در طرف درست ماجرا ایستاده است؟
خلاصه داستان: یک صاحب کتابفروشی در تولسا، به عنوان یک روزنامهنگار تحقیقی، به بررسی فساد محلی میپردازد. وقتی گزارشهای او ارتباطات شومی را آشکار میکند، او باید هم از خانوادهاش و هم از حقیقت محافظت کند.
خلاصه داستان: سه غریبهی شیفتهی جنایتهای واقعی که ناگهان خودشان را درگیر یک پرونده اسرارآمیز میبینند. در پی یک خودکشی رخ داده در یک ساختمان، سه نفر از اعضای ساختمان با تصور به اینکه قتلی صورت گرفته است با ایجاد یک پادکست رادیویی و پیدا کردن سرنخ ها در تلاش برای پیدا کردن قاتل در می آیند و تمامی اعضای ساختمان به نوعی مضنون این سه نفر قرار میگیرند...